انتشارات روشنگران منتشر کرد: سالها میگذشت که دیگر کسی بهار خواب را نروفته و دستمالی به ستردز، شیشهها برنداشته بود. گیاهان چشم بر همت آسمان داشتند. مگر به غمزه آفتابی گرم شوند و به ناز بارانی سیرآب. آزادچهر نشست لب ایوان و پای برهنهاش را رها کرد به دست نوازش علفها. خورشید داشت آخرین تراشههای اریب رنگ پریدهاش را پیش از آنکه سردباد غروب پاییز بدزددشان دانه دانه از روی شاخهها برمیچید و به کیسه میریخت. شب چهره پنهان کرده بود پس ابر تیره گونیکه آبستن تگرگ، داشت توفنده و بیپروا از افق سر بر میکشید. دمی دیگر آسمان را چادر سیاه سر میکردند.
وزن | 162 g |
---|---|
شابک | |
موضوع اصلی | |
موضوع فرعی | |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | |
زبان | |
قطع | |
جلد | |
تعداد صفحات |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.